Thursday, June 12, 2008
سلام
ديروز به دنبال تو به همه جا سر زدم

هم از گل سرخي كه كنار چشمه عشق روييده بود
حتي از پرنده هايي كه در شعرهايم بال مي زدند
نشاني ات را پرسيدم
اما پيدايت نكردم اين را ولي خوب مي دانم
كه اگر چشمانم را ببندم و با دهان بسته صدايت كنم
فورا جوابم را خواهي داد
راستي كه عجب صفايي دارد اين بي قراريها و اين
دلتنگي ها
مانده ام كه اين فاصله ها اگر نبود
آيا باز هم اينقدر مشتاق شنيدن صدايت از درخت و صندلي
و ستاره بودم؟
هميشه فاصله ها باعث ميشوند تا بيشتر قدر همديگر را
بدانيم،
و بيشتر به دنبال هم بگرديم
مثل همين امروز كه همه جا را به دنبالت گشتم
حتي همه خوابهايم را يكي يكي جستجو كردم
همه جا رد پايت بود
حتي موج صدايت به نرمي از تپه هاي خيالم بالا ميرفت
اما خودت نبودي
عزيزترينم
حالا با همين واژه هاي لال در كنار نام قشنگت
نشسته ام
مرهمي نمي خواهم
تنها اگر حوصله داري زخمهاي دلم را بشمار
هزار و يك ... هزار و دو ... هزار و سه
Labels: عزیزمhiliتقدیم به
Subscribe to Posts [Atom]