Thursday, November 19, 2009
Wednesday, November 18, 2009
Monday, November 16, 2009
Tuesday, November 10, 2009
Sunday, November 8, 2009

دیریست که آتش از تنم میریزد/صد حنجره خون از سخنم میریزد /با بار غمی که روی دوشم مانده است/بر کوه اگر تکیه زنم میریزد

عده اي مثل قرص جوشانند؛ در ليوان آب كه بياندازيشان طوري غليان كرده و كف مي كنند كه سر مي روند اما كافي است كمي صبر كني بعد مي بيني كه از نصف ليوان هم كمترند
Monday, November 2, 2009

آنگاه که غرور کسی را له می کنی ، آن گاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی ، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی ، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، می خواهم بدانم ، دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
Subscribe to Posts [Atom]